طالبی در قالب اثری ملودرام کوشیده تا به بررسی گوشههایی از مشکلات بازماندگان دفاع مقدس بپردازد. در کنار اینها، فیلم قرار است به صورت توامان تقابل و تعامل نسل جوان با نسلی که انقلاب کرد و در جبههها حضور یافت را به تصویر بکشد.
طالبی میگوید در «دستهای خالی» کوشیده تا ملودرامی جذاب بسازد که در جذب مخاطب هم موفق عمل کند.
- ایده اولیه فیلم نامه«دستهای خالی» چطور شکل گرفت؟
وقتی تصمیم به شروع کار گرفتم سوژههای مختلفی به ذهنم آمد، البته این سوژه از مدتها قبل در ذهنم بود که بر اساس آن شروع به کار کردم.من میخواستم یک فیلم اجتماعی بسازم که انسانها را از طریق قلب و روح و روانشان واکاوی کنم نه از روی ظاهر و عملکرد و اعمالشان.
میخواستم با واکاوی درونی آدمها کمی از زمین ارتفاع بگیرم و از قدری بالاتر به آنها نگاه کنم.البته این قصه فراز و فرودهای بسیاری داشت و بارها آن را بازنویسی کردم.
از طرفی از ابتدا قرار بود قهرمان داستان ما یک پسر باشد نه یک دختر. که در این رابطه از ابتدا نظر من روی محمدرضا فروتن بود که متأسفانه از نظر مالی توافق نکردیم و در نهایت من داستان را تغییر دادم و مریلا زارعی نقش دختر داستان یعنی حوریه را بازی کرد.
- یعنی شما تنها روی یک بازیگر حساب کرده بودید و با عدم پذیرش او داستان و قهرمان آن را تغییر دادید؟
البته ما نپذیرفتیم، یعنی رقم پیشنهادی آقای فروتن مورد قبول تهیهکننده قرار نگرفت و من داستان را تغییر دادم.
- پس بهنظر خودتان «دستهای خالی » یک فیلم مینیاتوری شده است ؟
ما سعی کردیم مینیاتوری کار کنیم یعنی دقت کردیم روی ریزه کاریها.بعضی از مجموعه سازهای ما یک قسمت از سریال را یک شبه میسازند و روی آنتن میفرستند. اما من در کارم دقت کردم و روزی 2دقیقه فیلم گرفتم.برای چینش، تمرین، دیالوگها، نور پردازی، روان کردن بازیها، عکسالعملها، تداوم حس و....برای همگی وقت صرف کردم.در یک فیلم مینیاتوری از تمام اجزا فیلم شما تاویلاتی خواهید داشت.
- ظاهرا در «دستهای خالی » قصد داشتید یک فیلم مذهبی بسازید ولی نمیخواستید به سراغ روایت تاریخی بروید.
من از بچگی علاقه خاصی به امام حسین (ع) داشتم و چند سالی بود که میخواستم فیلمی بسازم و به نوعی حضور ایشان را هم در فیلم داشته باشم و از طرفی نمیخواستم فیلم تاریخی بسازم که در نهایت به داستان «دستهای خالی » رسیدم و امیدوارم این فیلم مورد قبول واقع شده باشد.
- در فیلم شما یکی از گرههای اصلی داستان همان قضیه تلفنهای مشکوک است ولی در نهایت این ماجرا آن طور که باید و شاید برای مخاطب باز نمیشود و بهاصطلاح گره گشایی صورت نمیگیرد؟
شاید شما فیلم من را به دقت ندیده اید.اما در نهایت مشخص میشود که شخصی که به نوعی در گذشته ارتباطاتی با امیرحسین داشته و او را مسبب از دست رفتن فرزندش میداند تصمیم میگیرد برای این خانواده مزاحمت ایجاد کند.
- چرا شخصیت امیرحسین (خسرو شکیبایی) شباهتهای زیادی با محمود (حسین یاری) در فیلم «نغمه» دارد.آیا این مسئله تعمدی بوده است ؟ اینکه هر 2 از جانبازان جنگی هستند و در وضعیت نامناسبی از لحاظ جسمی به سر میبرند.
درست است اینها از یک جنس هستند اما نوع آزاری که از جامعه میبینند تفاوت دارد.محمود به دلایلی بچه دار نمیشود و به شدت عاشق همسرش است ولی میخواهد معشوقهاش هیچ زجری نکشد و به علایقش برسد. اما شرایط زندگی امیرحسین متفاوت است.
اینها 2 نوع خانواده و 2 نوع برخورد و عکسالعمل دارند. اما از سویی دیگر هر 2 انسان هستند. اما من آگاهانه به سراغ این آدمها میروم چون با آنها مانوسم و آنها را میشناسم.من در مورد آدمهایی فیلم میسازم که دوستشان دارم و آنها را میشناسم.
- چرا قهرمانان اصلی فیلمهای شما، همیشه زنا ن هستند؟
زنان قهرمان فیلمهای من زنان خلافکار نیستند بلکه زنان خانواده هستند.زنانی که ستون اصلی خانوادهاند و در راه حفظ بنیان خانواده قدم بر میدارند و فرزندان سالمی هم تربیت میکنند.
عقیده من این است که زن خوب به جامعه کمک میکند. من با تمام وجود این را قبول دارم که از دامن زن مرد به معراج میرود. تولستوی میگوید: پشت سر هر مرد موفقی یک زن فداکار وجود دارد. کل خلقت به محبت حضرت زهرا (س) است.پیامبر فرمودهاند فاطمه پاره تن من است.همه ائمه ما فرزند فاطمه هستند.
تمام علمای ما بر گرد حرم یک زن که معصومه نام دارد میچرخند. یک زن فداکار و یک مادر بزرگ نمیتواند وجود نداشته باشد و یک مرد بزرگ وارد صحنه بشود و به دوام و قوام برسد. زنان بزرگند و بزرگ پرورند. من این گونه به زنها نگاه میکنم و شعار هم نمیدهم.از زمان ساخت «بازگشت پرستوها» قهرمان فیلمهای من زنها بودهاند و از طرفی هم گاهی زنهای بدی را هم تصویر کردم تا نشان بدهم زن بد عامل خرابیهای بسیاری است.
- به هر حال این را قبول کنید که کاراکترهای منفی همیشه جذابیت بیشتری برای مخاطب دارند.
نه بحث جذابیت نیست.بحث نوع تفکر و توجهی است که وجود دارد. دعوای اصلی ما با دنیای غرب بر سر خانواده است. همه گناهان زمانی انجام میشود که کانون خانواده از بین میرود. وقتی خانواده از بین میرود دیگر جامعه وجود ندارد.
برتری ما به دنیای غرب به خاطر وجود خانواده است که اگر از بین برود ما دیگر هیچ چیز نداریم. در حال حاضر هم غرب را آن قسمتی میچرخاند که دارای خانواده است.حتی سیاستمداران غربی هم در کانون خانواده رشد کردهاند.افرادی که تحت نظر پدر و مادر بودهاند.
- بهنظر میرسد در «دستهای خالی »قصد داشتید به نوعی مسئله تقابل نسلها را مطرح و البته آن را رد کنید. درست است ؟
بله من اختلاف سلیقه بین نسلها را قبول دارم اما تقابل نسلها را قبول ندارم چون بهنظرم هر گروه و قشری، تفکرات خاص خود را دارند. مثل اختلاف نظری که ما با پدرانمان داریم.من معتقدم این نسل هم مثل نسل قبل است با شرافت است غیرت دارد پدر و مادرش را دوست دارد و آنجایی که لازم باشد برای دفاع از شرافت و ناموسش آماده است.
شاید ما در برخی از سریالهایمان با این عنوان که میخواستیم به نوعی معضلات اجتماعی را به تصویر بکشیم، به این جوانها یاد دادهایم که حرمت پدر و مادر را نگاه ندارند و عصیان کنند اما این کار غلط است. ما نباید نمونههای بد را نمایش دهیم و اگر این کار را میکنیم باید بدی آن را هم گوشزد کنیم.
- با همه این حرفها چرا دختر جوان فیلم شما به مادرش شک میکند؟
شک ایرادی ندارد و دست ما نیست.کارهایی که مادرش انجام میدهد به همراه تلفنهای مشکوک همه اینها باعث نگرانی حوریه میشود و او حق دارد که به مادرش شک کند.
- در فیلمهای قبلی تان کمتر شاهد حضور ستارههای سینما بودیم، اما «دستهای خالی» این طور نیست. آیا با هدف جذب مخاطب بیشتر و دوری از تکرار تجربه ناکامی فیلمهای قبلی تان در گیشه، به سراغ هنرپیشههای سر شناس رفتید؟
نه من همیشه از هنرمندان استفاده میکنم و این بار هم همین کار را کردم.خسرو شکیبایی یکی از بهترین بازیگران ایران است.او فهم خوبی از بازیگری دارد و به درستی تحلیل نقش میکند. مریلا زارعی هم بسیار خوب بود.در صحنه کیک، ما با یک برداشت سکانش جشن تولد را گرفتیم و او به طریق هنرمندانهای مونولوگهایش را میگوید و تأثیر گذار است.
اما بازی مریلا زارعی در نقش یک دختر کم سن و سال کمی غیرواقعی بهنظر میرسد. ظاهرا ابتدا قرار بود گل شیفته فراهانی این نقش را بازی کند.
حوریه خیلی هم کم سن و سال نیست.او دانشجوی فوقلیسانس است.به هر حال من از خانم زارعی راضی بودم.بله قرار بود گل شیفته فراهانی نقش حوریه را بازی کند اما آن موقع او سر کار «میم مثل مادر » بود. شاید او به لحاظ سنی به حوریه نزدیکتر بود.
- اصلا چرا بعد از عدم توافق با محمد رضا فروتن به سراغ یک هنرپیشه مرد دیگر نرفتید؟ بهنظر میرسد جایگزینی پسر داستان با یک دختر، به کلیت ماجرا لطمه زده است.
نه این طور نیست بهنظرم چون من خودم این را به شما گفتم این ذهنیت برایتان به وجود آمده است.من بعد از آن مسئله داستان را تغییر دادم.البته من در طول این سالها 2 بار روی 2 نفر حساب کردم و لطمه خوردم.یکی روی پرویز پرستویی برای فیلم «آقای رئیسجمهور » بود و یکی هم روی محمد رضا فروتن برای «دستهای خالی». من «دستهای خالی » را بر اساس تواناییهای فروتن در بازی تک نفره و...نوشته بودم که البته بعد از آن 2 ماه وقت صرف کردم تا فیلمنامه را بازنویسی کنم.
- عوامل سازنده «دستهای خالی » در جشنواره فیلم فجر بسیار متوقع بودند و بیشترین اعتراضها را به داوری داشتند. در جشنواره چه اتفاقی افتاده بود ؟
ما خیلی هم توقع نداشتیم.شما طوری این موضوع را مطرح میکنید که انگار من سینما را به آتش کشیدم.ما در سینمای مطبوعات در حدود 5دقیقه انتقاد کردیم، ولی بعضیها آن را کش دادند و انگار منتظر بودند یک نفر اعتراض کند و آنها دنبال آن را بگیرند. البته من نماینده هیچ شخص و گروهی نیستم ولی شاید حرفی بزنم که نمایندگی کند.
- در زمان جشنواره فیلم فجر استقبال خوبی از «دستهای خالی » صورت گرفت.فکر میکنید این موفقیت در اکران عمومی فیلم تکرار شود؟
من تصور میکنم ذائقه تماشاگر گرایش به فیلمهای ساده و آسان دارد. فیلمهایی که ماجراها در آن سریع اتفاق میافتد و نمونههای آن را بارها دیدهاند. برای بعضی کافی است که2نفر از هنر پیشههای مورد علاقه شان را در یک فیلم ببینند دیگر به محتوای فیلم کاری ندارند. فیلم متفاوت ساختن مشکل است.
اما من به سطح شعور مردم اعتماد دارم و امیدوارم فیلم بفروشد. من امروز فکر میکنم که جامعه دانشگاهی بهتر است ذائقههای خود را تغییر دهد.شخصیت دانشجو باید پژوهشگرتر و پرسشگرتر از این بشود. دانشجو باید سؤالکننده باشد و قدرت تحلیل داشته باشد.